باز هم اربعین میرسد
و صدای قلب صدها هزار عاشق در و دیوار زمین و زمان را به تپش وا میدارد.
اربعین می آید که داغ دلهایی که چهل روز از سوختنشان می گذرد را تازه کند
و چشمهایی که در سوگ و عزای حسین (ع) و … خون گریستهاند را از نو اشکبار کند.
با دِلَم گُفتَم؛ حَرَم باشَد بَراےِ اَربَعین
مَن چِگونِہ تا ڪُنَم بااین دِل ِواماندِهاَم؟!
نذر کردم دور تسبیحی بخوانم اِهدَنا
تا صِراطَم اربعین افتد، به سوی کربلا
و اربعین میآید؛ زینبی با قامتی از غم خمیده؛ چهل روز است حسینش را ندیده
زبان اشک تنها میتواند شرح حالش را بگوید؛ چهل روز است كه گلهای خوشبوی محمدی از باغستان خویش جدایند و باغبان تنهاست.
سلام بر کسی که قلبش برای حسین از جا کنده میشود و پی راه نگرد، سادهترین راه حسین است
لحظهها را می شمارم ثانیه به ثانیه *** زندهام یک سال را تنها به عشق اربعین
اربعین، با بوى خون در مشام و آبله در پا و خستگی جانکاه فقط با عشق حسین علیهالسلام تحملپذیر شده
تا همه اتفاقات سرخ را در راستاى شکیبایى زینب (علیهاالسلام) ترسیم و مرقوم کند.
پس از چهل روز همه قلمها %A